جدول جو
جدول جو

معنی یونس آباد - جستجوی لغت در جدول جو

یونس آباد
(نِ)
دهی است از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود، واقع در 7هزارگزی جنوب شاهرود و 2هزارگزی ایستگاه راه آهن شاهرود. سکنۀ آن 355 تن. آب آن از قنات است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ سَ بَ)
دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین واقع در 24000 گزی شمال باختری آبیک. دارای 412 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد واقع در 56 هزارگزی شمال باختری مشهد، و هفت هزارگزی خاور شوسۀ قدیمی مشهد بقوچان، آب از قنات، شغل اهالی زراعت و مالداری و راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دهی است از بخش ابهر شهرستان زنجان که دارای 602 تن سکنه است. آب آن از رود خانه ابهر و قنات. محصول عمده اش غله، بنشن و میوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(سو سَ)
دهی است از دهستان مرگور بخش سلوانا شهرستان ارومیه. دارای 135 تن سکنه. آب آن از درۀ بینار و چشمه. محصول آنجا غلات، توتون، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سِ لِ صَ وَ سَ)
دروازۀ یوسف آباد، هم به مناسبت قنات فوق الذکر در شمال تهران بوده است. سابقاً یوسف آباد از باغ های مشهور خارج شهر تهران به شمار می رفته و متعلق به میرزا یوسف مستوفی الممالک بوده است، ولی اکنون بیمارستان شمارۀ یک ارتش در آن ناحیه واقع است. از سال 1327 هجری شمسی دولت اراضی یوسف آباد را به مستخدمین دولت به اقساط طویل المده واگذار کرد. اکنون منازل و دکاکین بسیاری در آن قسمت ساختمان شده است و یکی از آبادترین نقاط شمال شهر تهران محسوب می شود. و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان شود
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
قریه ای است در رستاق اعلم در خاک همدان در حوالی درگزین. (از مرآت البلدان ص 97). قریه ای است از اعمال درگزین. و از آنجاست ابوالقاسم ناصر بن علی درگزینی وزیر محمود بن محمد سلجوقی و طغرل بن محمد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ناصر درگزینی در همین لغت نامه شود، تربیت و اخلاق نیک که از مشخصات انسان است. (فرهنگ فارسی معین). مردمی و مروت و تمدن و تربیت و ملایمت و خوش خلقی و ادب. (ناظم الاطباء).
- بی انسانیت، بی تربیت و بی ادب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ وَمْ)
ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. واقع در 36000 گزی جنوب ساردوئیه و 14000 گزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه. سکنۀ آن 12 تن است. ساکنان از طایفۀ کوهستانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(وَ نَبُ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 3500 گزی شوسۀ اهر به کلیبر، دارای 504 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر (خیاو) واقع در 51 هزارگزی شمال خاوری خیاو. با 633 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(وِ)
دهی است از دهستان قره لر بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع در 7500 گزی جنوب باختری شوسۀ صائین دژ به میاندوآب. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان، واقع در 10000گزی شمال باختری همدان و 3000گزی شمال شوسۀ همدان، با 1138 تن سکنه. آب آن از قنات و چاه است و راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی است از دهستان جرقویۀ بخش حومه شهرستان شهرضا، واقع در 45هزارگزی خاور شهرضا، با 3086 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است و 200 باب دکان و معدن نمک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان حسین آباد بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج، واقع در 21هزارگزی شمال خاور حسین آباد و 15هزارگزی خاور سنندج به سقز. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است و تابستان از طریق کژی کران اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا